تا به کي

تا کجاي قصه ها بايد ز دلتنگي نوشت

تا به کي بازيچه بودن در گذار سر نوشت

تا به کي با ضربه هاي درد بايد رام شد

يا فقط با گريه هاي بيقرار آرام شد

بهر ديدار محبت تا به کي در انتظار

خسته ام از زندگي با قصه هاي بيشما
ر



نظرات شما عزیزان:

نفس
ساعت10:03---26 ارديبهشت 1391
ياسی را برای يادگاری
در ابتدای تنگاره دل تو خواهم کاشت
ميدانم که تو سرشاری
اما
بوی مهربانی را از نگاه ياسم بخوان"
سر بزن به کلبه ی تنهایی من
آپم


باران
ساعت23:58---24 ارديبهشت 1391
به کوچه ای رسیدم که پیرمردی ازآن خارج میشد
به من گفت:نرو که بن بسته!
گوش نکردم ، رفتم
وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم
پیر شده بودم



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391 | 18:44 | نویسنده : reza |