انتظار
 
سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:9 ::  نويسنده : reza

لعنت به این زندگی .... وقتی که گریه کردیم گفتن بچه است. وقتی که خندیدیم گفتن دیوونه است. وقتی که جدی بودیم گفتن مغروره. وقتی که شوخی کردیم گفتن سنگین باش. وقتی که حرف زدیم گفتن پر حرفه. وقتی که ساکت شدیم گفتن عاشقه. حالا ام که عاشقیم می گن گناهه

دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:42 ::  نويسنده : reza

 خوش به حــال خــدا،

که لحظــه به لحظــه با توسـت

و من همیشه درباره ی تو با او حــرف میزنـــم

سه شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:40 ::  نويسنده : reza

یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:25 ::  نويسنده : reza

 انتـــــظار ...

شش حرف و چهار نقطه!کلمه کوتاهیه

اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی

تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر میخواد

تنهایی ، چشم براه بودن ، غم ؛ غصه ، نا امیدی ، شکنجه روحی ،دلتنگی ، صبوری ، اشک

بیصدا ؛ هق هق شبونه ؛ افسردگی ، بی خبری و دلواپسی و....

برای هر کدوم از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون میاد

و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه باید زجر و سختی هایی رو تحمل کرد

تا معانی شون رو فهمید و درست درکشون کرد

 اما تمام اینا در مقابل اون لحظه ای که  اتنــــــظار به پایان میرسه و نتیجه ی منتظــــــر

موندنای روز و شبت رو میبینی،هیـــــــــــچه

یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:20 ::  نويسنده : reza

روزگاریست در این کوچه گرفتار تو ام

با خبر باش که در حسرت دیدار تو ام

گفته بودی که طبیب دل بیمار منی

پس طبیب دل من باش که بیمار تو ام

یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:59 ::  نويسنده : reza

هیچ کس ویرانیم را حس نکرد ، وسعت "تنهایی" م را حس نکرد ، در میان خنده های تلخ من ، گریه پنهانیم را حس نکرد

شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:48 ::  نويسنده : reza

تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمی شوی
تو خاطره ای هستی ماندگار در دفتر دلم که فراموش نمی شوی
همیشه تو را در میان قلبم می فشارم تا حس کنی
تپش های قلبی را که یک نفس عاشقانه برایت می تپد

شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:44 ::  نويسنده : reza

واقعا نمی دانم كه با چه بیانی زیبایی عشق تو را بسرایم.
تمام غم های من با لبخندی كه بر لبهای شیرینت نقش می بندد از بین می رود.
تمام شیرینی زندگی ام با كوچكترین غمی كه بر چهره تو می نشیند محو می شود.
عشق من لحظه ای نیست كه در یاد تو و غرق در خیالت نباشم.
گلم نمی دانم چطوربگویم كه چقدر دوستت دارم
و چه اندازه میزان محبت تو در دلم ریشه افكنده است.
فقط آرزو میكنم كه زندگیم حتی برای یك لحظه هم كه شده
كوتاه شود و تمام آن را در كنار تو باشم.
روز به روز كه می گذرد آتش محبتت در دلم بیشتر می شود
و من به خاطر این محبت تو از صمیم قلب می گویم كه:

" نیــــازمــ با تمــامــ وجـــود دوستت دارم "

شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:5 ::  نويسنده : reza

سالها رفت و هنوز یک نفر نیست...

بپرسد از من

 که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری

 گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،

خبر گمشده ای می جویی

راستی گمشده ات کیست؟

 کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست

شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 16:58 ::  نويسنده : reza

 

تنها صدایت را میخواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد

نگاهت را میخواهم تا روشنی چشمهای خسته ام باشد

وجودت را میخواهم تا گرمای آغوشم باشد

دستهایت را میخواهم تا نوازشگر بی کسی اشکهایم باشد

و تنها خنده هایت را میخواهم تا مرحم کهنه زخمهای زندگی ام باشد

آری تنها تو را میخواهم

شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:56 ::  نويسنده : reza

گفتم كه دوستت دارم ، گفتی كه باور نداری
گفتم اين كلمه را از حفظ نمی گويم از ته دلم می گويم ، گفتی دلم را نيز باور نداری
سكوت تلخی كردم و از ته دلم آه كشيدم. مدتی سكوت با چشمانی خيس
گونه ام خيس شد و قلبم شكسته
گفتی كه تو قلبم را شكستی ، گفتم كه قلبت شكسته نشد ، احساست در هم شكست
گفتی سكوت كن ميخواهم گريه كنم ، من نيز سكوت كردم و با گريه تو نا آرام شدم و اشك ريختم


گفتی بی خيالی از اشكهايم ،چيزی نگفتم ، و باز سكوت و يك آه تلخ
گفتی كاش كه عاشق نمی شدم ، گفتم عاشقی همه اين دردها را دارد
گفتی خسته شدی از همه كس ، گفتم من با تو می مانم
گفتی خيلی تنهايی ، گفتم كسی كه عاشق است تنهايی را نمی شناسد
و باز گفتی تنهايی ، گفتم كسی كه عاشق است قلب يارش بايد همان تنهايی او باشد
گفتی كه اين حرفايت تكراری است ، گفتم به جز تكرارش راهی نيست

گفتی كه آغوشت را ميخواهم ، گفتم كه منتظر بمان عزيزم
گفتی كه شانه هايت را ميخواهم ، دلم به درد آمد از دوری ات و به غم نشستم
گفتی كه تو از حرفهايم پريشانی ، گفتم حرفی نيست و حرفهايت شكنجه ای بيش نيست
گفتی كه لبخندی بزن ، گفتم كه حس لبخند نيست
گفتم با اينكه اين كلمه تكراری است و با اينكه باور نداری باز ميگويم كه دوستت دارم
چيزی نگفتی و سكوت كردی


گفتم كه دوستت دارم ، دوستت دارم و دوستت دارم و اشك از چشمانم سرازير شد
و باز چيزی نگفتی و به جای سكوت اينبار تو نيز مانند من اشك ريختی

شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 16:14 ::  نويسنده : reza

اگر دریای دل آبی‌ست
                        تویی فانوس زیبایش
  اگر آینه یک دنیاست
                  تویی معنای دنیایش
   تو یعنی دسته‌ای گل را
                    ز آن سوی افق چیدن
                           تو یعنی پاکی باران
                                                  تو یعنی لذت دیدن
    تو یعنی یک شقایق را
        به یک پروانه بخشیدن
  تو یعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن
          تو یعنی یک کبوتر را
                   ز تنهایی رها کردن
                        خدای آسمان‌ها را... به آرامی صدا کردن
         تو یعنی مثل نیلوفر همیشه مهربان بودن
                 تو یعنی باغی از مریم
                              تو یعنی کهکشان بودن
     تو یعنی چتری از احساس برای قلب بارانی
                 تو یعنی پیک آزادی
                                    برای روح زندانی
          تو یعنی در زمستان‌ها... به فکر پونه افتادن.
                       تو یعنی روح باران را...متین و ساده بوسیدن
               و یا در پاسخ یک لطف... به روی غنچه خندیدن
             اگرچه دوری از اینجا...تو یعنی اوج زیبایی

             کنارم هستی و هر شب ... به خوابم باز می‌آیی

 

 

شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 16:1 ::  نويسنده : reza

هنوز هم عاشقانه هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است

این روزها دیگر پشت پنجره می‌نشینم و به استقبال باران می‌روم.
می‌دانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
می‌دانم  یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،
کسی که جز تو نیست بازمی‌گردد..

می‌دانم تمام می‌شود و ما رها می‌شویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی

شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:42 ::  نويسنده : reza

از بس که ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﻟﻢ ﺍﺑﺮﻳﺴﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻢ ﻧﻤﻨﺎﮎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ؟
ﺩﺭﻳﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ
ﺭﻭﻱ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎﻱ ﺳﺎﺣﻞ ﻧﻮﺷﺘﻢ
ﺍﮔﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺩﺍﺭﻱ ﻣﻦ ﺷﻬﺎﻣﺖ ﮔﻔﺘﻦ ﺩﺍﺭﻡ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ
ﺑﺎﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ
ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺭﻭﻱ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺘﻢ :
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ !
شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:23 ::  نويسنده : reza

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودیبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفتهبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comزندگی می بخشه؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comای تنهاترین ستاره زندگی منبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comپشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو بودن می مانمبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comتا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنیبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

چهار شنبه 31 فروردين 1391برچسب:, :: 16:42 ::  نويسنده : reza

صدا می کنم ترا

 وقتی نگاهم در نگاهت مات می ماند

  وقتی سکوتم ، عاشقانه ترین ها را در حصار بی صداییش برای تو می خواند

  صدا می کنم ترا

  وقتی صدایم زارتعاش عشق می لرزد

  و جنون شقایق وحشی مرا سوی تو آرام آرام این گونه عاشقانه می کشاند

  صدایم را ...

بشنو صدایم را

 

 

شنبه 31 فروردين 1391برچسب:, :: 15:34 ::  نويسنده : reza

m

یک شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, :: 22:28 ::  نويسنده : reza

تا دنیا دنیاست ... دوستت دارم

چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, :: 17:30 ::  نويسنده : reza

باز با من سخن از عشق بگو
ای سرا پا همه خوبی و وفا
به خدا محتاجم من
چو ماهی که ز دریا دور است
و شن گرم کنار ساحل پیکرش را گور است ...
من تو را موج امید و وفا میخواهم
تو به من نزدیکی مثل خورشید به گل مثل تصویر به آب
مثل آواز قدم های دو همراه به پل
من تو را چون عطش کوه به یک جرعه طنین می خواهم
من تورا مست و رها، همچو یک تکه ی ابر، مثل ذرات هوا می خواهم
من تو را ای نابترین شعر زمان، من تو را ای روشنگر جان
از سرا پرده ی دل تا نهان خانه ی جان می خواهم
باز با من سخن از عشق بگو.

چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, :: 17:25 ::  نويسنده : reza

دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام

پنج شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, :: 12:26 ::  نويسنده : reza

نباشی ، کل این دنیا ، واسم ، قد یه تابوته
نبودت مثل کبریت و دلم انبار باروته
نباشی ، کل این دنیا ، واسم ، قد یه تابوته
نبودت مثل کبریت و دلم انبار باروته
نباشی روز تاریکم یه اقیانوس آتیشه
تموم غصه ی دنیا، تو قلبم ته نشین میشه
دنیارو بی تو ، نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات ، یه دروغ محضه
دنیارو بی تو ، نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات ، یه دروغ محضه
نباشی ، هر شب و هر روز ، همش ، ویلون و آوارم
با فکرت زنده می مونم ، تا وقتی که نفس دارم
تا وقتی که نبودتو ، یه روز کاریبده دستم
بمون تا آخر دنیا، بمونی تا تهش هستم
دنیارو بی تو ، نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات ، یه دروغ محضه
دنیارو بی تو ، نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات ، یه دروغ محضه

پنج شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, :: 9:15 ::  نويسنده : reza

کاش می شد بار دیگر سرنوشت از سر نوشت.  

کاش می شد هرچه هست بر دفتر خوبی نوشت .

 کاش می شد از قلم هایی که بر عالم رواست .

 با محبت با وفا با مهربانی ها نوشت 

کاش می شد اشتباه هرگز نبودش  

در جهان داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت

کاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود 

کاین همه ای کاش بر دفتر دلها نبود 

 

پنج شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, :: 9:3 ::  نويسنده : reza

 یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم
                                         امروز هم گذشت                       
                   

با مرور خاطرات دیروز
با غم نبودنت..و سکوتی سنگین
و من شتابان در پی زمان بی هدف
فقط میروم ..فقط میدوم
یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما
گرمی مهر تو را میخواهند
غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند
میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی
صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی
فقط صدایی مبهم
تو رفتی و خورشید را هم بردی
و من در این کوچه های تنگ و تاریک
سرگردانم و منتظر
برگی از زندگی ام را ورق میزنم

 

 

پنج شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, :: 8:55 ::  نويسنده : reza

بار هم برای تو

هنوز هم عاشقانه هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..

این روزها دیگر پشت پنجره می‌نشینم و به استقبال باران می‌روم.
می‌دانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
می‌دانم  یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،
کسی که جز تو نیست بازمی‌گردد..

می‌دانم تمام می‌شود و ما رها می‌شویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی.

شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, :: 7:13 ::  نويسنده : reza

 

ثانیه به ثانیه تو ازم دور میشی
چرا خورشیدک من داری کم نور میشی
ثانیه به ثانیه لحظه های بی تپش
بزار اشکام بریزن دست رو گونه هام نکش

این جدایی به خدا حق من نیست
گریه های بی صدا حق من نیست
مرگ این خاطره ها حق من نیست
این غم بی انتها حق من نیست

ثانیه به ثانیه   شبا هرشب بی قرار

من شکستم  تو دیگه  تلخیش و به روم نیار

بزار اشکام بریزن   بزار بی نفس بشم

نمیدونی من  دارم چه عذابی میکشم

این جدایی به خدا حق من نیست
گریه های بی صدا حق من نیست
مرگ این خاطره ها حق من نیست
این غم بی انتها حق من نیست

سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 14:0 ::  نويسنده : reza

اگر خوبان عالم جمع باشند                                                               

یقینا نزد من ، تو بهترینی                

                                اگر از خوبترها حلقه سازند       

                                                                   تو در آن حلقه  میدانم ، نگینی

سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 13:21 ::  نويسنده : reza

... من ...

من آهنگ قریب روزگارم                                                           

           غمی در انتهای سینه دارم                                 

                                      تمام هستی ام یک قلب پاک است                

                                                          که آن را زیر پایت می گذارم

 

سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 10:54 ::  نويسنده : reza

یک نفر در همین نزدیکی ها

چیزی به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است

خیالت راحت باشد

آرام چشم هایت را ببند

یک نفر برای همه ی نگرانی هایت بیدار است

یک نفر که از تمام زیبایی های دنیا

تنها تو را باور دارد.

سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 10:31 ::  نويسنده : reza

شکسته شد کمرم در کویر تنهایی
صبا شود خبری از دیار شیدایی                                                
                                                       زمانه دست وفا بر خراب ِ دل رد کرد
                                          چه گویم از دل ِ‌ خونم ز اشک پنهانی                                          
فراق ِ‌ یار ِصنم کُش چه کس خبر دارد                                         
                                                    دمی به من نظر زد به دل چه غوغایی
                           دگر خمیده شدس جان ز هجر ِ بی علت                      
            کجا بُود ره لیلی شَوم به سودایی                                                            
                                                                     به روزگار ِ‌ جوانی عجل بزد یغما         
                                           دعای ِ من به رهت بُد بهار و برپایی                                              

سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 8:17 ::  نويسنده : reza

به خاطر تو خورشید رو قاب میکنم و بر دیوار دلم میزارم 

**به خاطر تو اقیانوس ها رودر فنجانی نقره گون جای میدهم**  

*به خاطر تو کلماتم را به باغهای بهشت پیوند میزنم*

*به خاطر تو دستانم را آیینه میکنم و بر طاقچه ی یادت میگذارم*

*به خاطر تو میتوان چون کودکی لجوج سلام معطر سیب ها را نشنیده گرفت*

*به خاطر تو میتوان از جاده های برگپوش و آسمان های دور دست چشم پوشید*

*به خاطر تو میتوان شعله ی تلخ جهنم را چون نهری گوارا مزه مزه کرد*

ه خاطر تو میتوان به ستاره ها و عاشق ها محل نگذاشت*

*  نگاهم کن تا مثل صبح نورانی شوم*

 

 

 

 

درباره وبلاگ

.... ( به وبلاگ انتظار خوش آمدید ).... همیشه فکر می کردم غم انگیزترین غروب غروب زندگیست ، ولی تازه فهمیدم هیچ غروبی غم انگیزتر از دوری تونیست
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پیوندهای روزانه
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 109
بازدید ماه : 461
بازدید کل : 27948
تعداد مطالب : 380
تعداد نظرات : 178
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


بازی آنلاین پرندگان خشمگین
کد بازی آنلاین

<-PollName->

<-PollItems->

آرشیو کد آهنگ