نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم:
درعصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن
و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو!
کلبه ی غریبی ام را پیدا کن،
کنار بید مجنون خزان زده
و کنار مرداب آرزوهای رنگی ام!
در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش را کنار بزن!
مرا می یابی.
نظرات شما عزیزان:
در آغوشت اندك جائی برای زیستن من بگذار
بگذار تا آرام گیرم و زیر چتر مهربانی و گرمی تنت
صدای باران را عاشقانه بشنوم
و این است عشق
مرا آرام كن .....
گاهی حس میكنم چون دریا متلاطم شده ام
بگذار تا آرام گیرم و زیر چتر مهربانی و گرمی تنت
صدای باران را عاشقانه بشنوم
و این است عشق
مرا آرام كن .....
گاهی حس میكنم چون دریا متلاطم شده ام
تاريخ : دو شنبه 1 خرداد 1391 | 9:37 | نویسنده : reza |